چرا گردشگری مترادف صلح است؟

۲۷ سپتامبر (۶ مهرماه) روز جهانی گردشگری و آغاز هفته گردشگری از سوی سازمان جهانی گردشگری (untorism) با عنوان «گردشگری و صلح» نام‌گذاری شده است، این نام‌گذاری در زمانی انجام شده که تقریباً در چهار گوشه جهان جنگ‌ها و آشوب‌های منطقه‌ای در حال وقوع‌اند، چه جنگ میان کشورها و چه جنگ‌های قومیتی و داخلی.

سید جواد موسوی، مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی خراسان رضوی در یادداشتی نوشت: سازمان ملل متحد نیز سال پیش رو را با توجه به شرایط وخیم جهانی بویژه حمله‌ ددمنشانه رژیم صهیونیستی به مردم بی‌گناه غزه و لبنان، به سال صلح و آینده تعبیر کرده و میثاقی برای آینده و تصویب آن در مجمع عمومی حاصل این فعالیت‌ها بوده است. شاید در چنین اوضاعی سؤالی مطرح شود، چرا گردشگری همواره فعالیتی مترادف صلح جهانی است؟ برای پاسخ دادن به این سؤال نخست باید ظرفیت‌ها وایده‌های ذاتی صنعت گردشگری را بررسی کرد. پیش از پرداختن به صنعت گردشگری به تحلیل دو ابرصنعت دیگر دنیا یعنی صنایع نظامی و صنعت خودروسازی می‌پردازم.

صنایع نظامی همان طور که از نامش پیداست صنعتی استوار بر تولید جنگ‌افزار و قاعدتاً جنگ‌ها و تهدیدات خصمانه میان انسان‌ها این صنعت را پشتیبانی می‌کنند. به زعمی سود کارتل‌ها و تراست‌های بزرگ اسلحه‌سازی در ایجاد جنگ‌ها نهفته است. اما صنعت خودروسازی و استفاده آن از منابع مختلف معدنی و تولید محصولاتی که به گواهی تحقیقات از جمله آلاینده‌ترین اشکال تولید و مضرترین تولیدات برای محیط زیست و اتمسفر به شمار ‌می‌روند.

روایتگر این است که ۲ صنعت بزرگ اسلحه‌سازی و خودروسازی با ایجاد جنگ‌ها و تخریب زمین کمر به انهدام بطئی زمین و ساکنان آن بسته‌اند، اگر چه فعالیت‌های بسیاری در سطح جهانی انجام شده تا از میزان تخریب این صنایع و صنایع مشابه بکاهد اما آمار و روند تخریب زیستگاه‌ها بر عدم توفیق یا کم اثر بودن آن‌ها صحه می‌گذارد.

در این میان صنعت گردشگری با تکیه بر ۲ خصوصیت بنیانی که صلح و وفاق و همدلی بین‌المللی و حمایت و حفاظت از زیستگاه‌های موجود است خود را به‌عنوان صنعتی آینده محور مطرح کرده است. سربازان صنعت گردشگری سفیران صلح جهانی‌اند، مردمی با شاخه‌های زیتون در دست که برای گسترش فهم جهانی و ایجاد شناخت بر پایه اصول انسانی از کشوری به کشوری ‌می‌روند. در این مبادلات و تعاملات‌اندیشه‌های اصیل مذهبی و ناسیونالیستی بااندیشه‌های انترناسیونالیستی و جهان محوری پیوند می‌خورد و محصول آن شناخت و درک مسائل بینا فرهنگی، تکثرگرایی و همدلی جهانی است، از سویی صنعت گردشگری با تأکید بر اصل بوم‌گردی و صیانت از اکوسیستم‌های جهانی و منطقه‌ای سهم بزرگ در پاسداری و حفاظت از کره زمین و منابع ان ایفا می‌کند، پر بیراه نیست که در تحقیقات مختلف علمی از این صنعت به‌عنوان صنعت سبز نیز یاد می‌شود.

بنا براین دلایل و ده‌ها دلیل مشابه دیگر صنعت گردشگری در جهان روز به روز از ارزش، احترام و اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود و جایگاه خود را در میان صنایع دیگر استحکام می‌بخشد، سال‌هاست که کشورهای مختلف با سرمایه‌گذاری‌های خلاقانه روی این صنعت و جذب گردشگر درآمدهای ملی خود را ارتقا می‌دهند. این درآمدها گاهی معادل چند برابر درآمدهای نفتی کشورهای دارای سوخت‌های فسیلی مانند ایران است.

امروزه در دنیا کشورهای فرانسه، امریکا، چین، اسپانیا در صنعت گردشگری سرآمد دیگر کشورها به شمار می‌آیند، همسایگان ما نیز این اهمیت را درک کرده‌اند و در این زمینه از کشور ما پیش افتاده‌اند، برای مثال من به ۲ کشور هم رده ایران در منطقه اشاره می‌کنم: کشور ترکیه و عربستان سعودی و آمار آن‌ها را با کشور خودمان قیاس کرده تا وضعیت ما در صنعت گردشگری منطقه عیان شود آن‌گاه به آسیب‌شناسی وضعیت می‌پردازم.

نخست کشور ترکیه که ظرفیت‌های گردشگری بی‌بدیلی دارد، قسطنطنیه یا استانبول مرکز تلاقی فرهنگ‌های شرقی و غربی است، مهد امپراتوری عثمانی و امپراتوری بیزانس است، چندین شهر ساحلی با آب و هوای مدیترانه‌ای دارد، این کشور در سال گذشته ۵۶ میلیون گردشگر داشته و ۵۴ میلیارد دلار درآمد را از صنعت گردشگری در کارنامه مالی خود ثبت کرده است. ترکیه در سال گذشته قریب به ۳ میلیون گردشگر ایرانی را میزبانی کرده است.

ترکیه کشوری اسلامی است و به جز آب و هوای مدیترانه‌ای از آثار تاریخی و فرهنگ قومی نیز برخوردار است، این موارد ترغیب‌کننده گردشگران برای سفر به ترکیه‌اند، اگر چه در یک دهه گذشته حضور میلیون‌ها پناهنده و مهاجر از کشورهای سوریه، افغانستان، عراق، اوکراین و ایران صنعت گردشگری ترکیه را با مخاطراتی همراه کرده لیکن گردشگری در ترکیه وضعیتی پویا و رو به جلو دارد.

کشور بعدی عربستان سعودی با جغرافیایی خشک و طبیعتی سخت است، اقتصاد عربستان بر ۲ پایه نفت و گردشگری مذهبی و غیر مذهبی استوار است، عربستان مهد ظهور اسلام است، مهم‌ترین شهرهای اسلام در عربستان قرار دارند و آیین الهی حج و طواف کعبه سالانه میلیون‌ها گردشگر مذهبی را به عربستان مشرف می‌کند، عربستان سعودی سالانه پذیرای ۱۴ میلیون و ۶۰۰ هزار گردشگر خارجی است و از این طریق نزدیک به ۲۳ میلیارد دلار درامد کسب می‌کند. مدیران عربستان سعودی برنامه‌های آتی خود را بر جذب بیشتر گردشگر استوار کرده‌اند در این راه آنان دست به اقدامات اصلاحی، تغییر قوانین و ارتقا آزادی‌های اجتماعی زده‌اند.

محققان غربی از این اصلاحات به رنسانس عربی یاد کرده‌اند، عربستان برای جذب گردشگران بین‌المللی چندین پروژه عظیم را در دست ساخت دارد، پروژه‌هایی هم‌چون مگاپروژه، پروژه‌های دریای سرخ که خود یکصد پروژه را در بر می‌گیرد، پروژه قیدیا در ریاض، پروژه نئوم و چندین و چند پروژه دیگر.

ایران اما در سال گذشته حدود ۶ میلیون و ۳۰۰ هزار گردشگر خارجی را در خاک خود پذیرفته است. این حجم از گردشگر تقریباً معادل یک نهم ترکیه و یک دوم عربستان است، ایران با داشتن آب و هوای چهار فصل، تاریخ و تمدن ۵ هزار ساله، آثار تاریخی بیشمار و فرهنگ‌های قومی گوناگون، جغرافیای شگفت‌انگیز، زیر ساخت‌های شهری و درمانی و کادر متبحر و مشاهیر و مفاخر جهانی نتوانسته از امکانات و شرایط خود در راستای صنعت گردشگری بهره‌برداری بهینه کند.

ایران سالانه ۲۶ میلیارد دلار نفت صادر می‌کند که این میزان یک سوم درآمد ترکیه از صنعت توریسم است. حالا این سؤال پیش می‌آید که چرا گردشگران خارجی آن‌طور که شایسته است به ایران نمی‌آیند؟ به نظر من توسعه صنعت گردشگری نیازمند صلح و وفاق ملی است، صلح و وفاق ملی می‌تواند امنیت، قوانین، آزادی‌های مدنی را در چارچوب تعالیم اسلامی بهبود بخشیده و ما را از دیدگاه‌های صلب و یکجانبه نگرانه دور کرده و شکوفایی صنعت گردشگری را در پی داشته باشد.

انتهای پیام/

کد خبر 1403070700483
دبیر مرضیه امیری

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha